وقتی برای تکیه گاه میخوایش اما میبینی اون خورد تر از این حرفاس که بتونه دووم بیاره!
وقتی باهاش حرف میزنی اما متوجه میشی اون حواسش همه جاس غیر پیش تو ...!!
وقتی نگاش میکنی تا با نگات باهاش حرف بزنی نگات میکنه اما نگاش نگاه همیشگی نیس و حتی نگاشم پیش تو نیس .... !
وقتی فقط یه جسمه که کنارته!
وقتی ازش کمک میخوای و صداش میزنی اما جوابی نمیشنوی،شک میکنی به بودنش تو خونه!میری میبینی هستش اما صداتو نشنیده .... !!
وقتی قبلا با هم میرفتین به رختخواب اما الان تا سرشو میزاره میره شایدم از عَمد میخوابه ...
وقتی تموم بهونه هات برای نوشتن اووون باشه!
وقتی همه جوره هر دوتون دارین کم میارین ...!
وقتی زندگی باهاتون لجه!
وقتی روی خوش زندگی باهاتون قهره شک میکنی به این که شاید پاقدم تو! براش خوب نبوده....شاید طالع تو باهاش نخونه!
وقتی و وقتی و وقتی و وقتی .... :|||
تو رو کجـــا گُمت کردم
بگو کجـــای این قصه ؟!
که حتی جوهر شعرم همینو از تو میپرسه!
که چی شد اون همه رویا؟
همون قصری که میساختیم!
دارم حس میکنم شاید
من و تو عشقُ نشناختیم
نظرات شما عزیزان:
آمار
وب سایت:
